۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

سرطان قارچ است و قابل درمان میباشد!

هشت میلیون انسان هر ساله در سراسر دنیا  از سرطان میمیرند، بیشتر از نصف این تعداد تنها در ایالات متحده، و پیش بینی شده که تا سال 2030 میزان جهانی آن به 12 میلیون خواهد رسید.
سرطان بزرگترین عامل مرگ انسانهای پائین 85 سال است و در آمریکا از هر چهار نفر یکی به آن مبتلا میباشد.
در واقع تمامی آنچه که موجب رنج و آلام و همینطور مرگ و میر آنها میشود از بیماری هایی ناشی میشود که کارتل های صنایع شیمیایی متعلق به اشراف از پیدا کردن درمانی برای آنها بطور سیستماتیک امتناع میکنند. (سیستماتیک = با هدف و برنامه ریزی شده)
.
رئیس یک سازمان تحت کنترل راکفلر در اصلاح نژاد انسان دکتر ریچارد دی در حین صحبت در کنفرانسی که در مورد تحولات آینده جامعه جهانی در پیتزبورگ و در سال 1969 برگزار شده بود، از دکتر ها تقاضا میکند تا دستگاههای ضبط صوت را خاموش نمایند و نت برداری هم نکنند، تا اینکه او جزئیات یک لیست طولانی از تغییرات برنامه ریزی شده را بیان نمود. یک دکتر ولی نت برداری کرده بود و بعداً علناً در موردش صحبت نمود.
حالا، 40 سال بعد از آن، ما میتوانیم ببینیم که چگونه بطور استثنائی دکتر دی دقیق بود:
"ما میتوانیم تقریباً همه سرطان ها را همین اکنون معالجه نمائیم. اطلاعات آن درون پرونده ای در انستیتوی راکفلر موجود است، اگر روزی تصمیم گرفته شود که منتشر شود. "
دی همچنین گفت که " با اجازه دادن به اینکه مردم از سرطان بمیرند جلوی رشد جمعیت گرفته خواهد شد، آدم ها ممکنه از سرطان و یا از هر چیز دیگری بمیرند "!! این مردم روحی در بدن ندارند و به همین جهت چنین کارهایی میکنند.
کمپانی های داروسازی اعظم علاقه ای به درمان سرطان ندارند وقتی در حال انباشتن ثروت هنگفتی هستند که از راه زیر مراقبت گرفتن علائم این بیماری و با داروهایی نابود کننده و کشنده برای سلول ( سموم کشتار مردم) در  شیمی درمانی هستند، امّا این فقط  برای پول نیست، خاندان هایی که از یک رگه خونی هستند، اشراف حاکم، میخواهند که مردم رنج ببرند و زودتر از موعد بمیرند به عنوان روشی برای کنترل جمعیت.
به همین علت است که هر وقت کسی خارج از کمپانی های داروسازی یک روش مؤثر برای درمان سرطان کشف میکند، به سرعت توسط مؤسسات پزشکی و سازمان های دولتی مورد هدف قرار میگیرد.
یکی از اینگونه موارد دکتری ایتالیایی ست بنام تولیو سیمونچینی، یک مرد بزرگ و شجاع که از سر خم کردن در برابر فشارهای عظیمی که با آن روبرو شده – و همچنان ادامه دارد - امتناع میکند، پس از اینکه دریافت سرطان چیست و چگونه میتوان با آن مقابله کرد.
"اتهام" سیمونچینی این بوده که کشف کرد سرطان توسط قارچ کندیدا(Candida Albicans) بوجود میاید، یک ارگانیزم مخمر مانند که به تعداد کم در بدن زیست میکند حتّی در افراد سالم. سیستم دفاعی بدن بطور معمول آنها را تحت کنترل نگه میدارد. امّا هنگامی که کندیدا به یک قارچ قوی تبدیل میشود، برخی از مشکلات سلامتی را بدنبال خواهد داشت از جمله سرطان.
تولیو سیمونچینی میگوید که سرطان همین عفونت های قارچی کندیدا میباشد و اینکه توضیحات جامعه پزشکی در مورد سرطان به عنوان یک اختلال عمل سلولی کاملاً اشتباه است.

 کندیدا
سیمونچینی یک متخصص در تومور شناسی، اختلالات متابولیک و دیابت هاست امّا او از این هم بیشتر است. او یک دکتر واقعی ست، کسی که بدنبال کشف کردن حقیقت برای مصلحت بیمارانش میباشد و از پذیرش طوطی وار دیدگاه رسمی، اینکه دکترها چگونه باید عمل یا فکر کنند، امتناع میورزد.
او دگم موجود در انطباق فکری روشنفکرانه را با تمام مفروضات ثابت نشده اش، دروغ، تقلب و جعلیات آن به چالش گرفته است. او به سختی به انتقاد از تشکیلات های پزشکی می پردازد که همچنان به روش هایی که برای درمان و مقابله  با اپیدمی جهانی سرطان بیفایده هستند، ادامه میدهند.
از زمانی که به پزشکی ورود نمود دریافت که یک چیزی در رابطه با روش های درمان سرطان اشتباه ست:
"درد و رنج های وحشتناکی را میبینم. من در بخش اطفال مربوط به تومورشناسی بودم 
– همه این بچه ها میمیرند. من داشتم رنج میبردم وقتی میدیدم بچه های بیچاره با شیمیایی شدن، و با رادیواکتیو شدن میمیرند."
عصبانیت و غم و اندوه از آنچه که شاهدش بود او را به سوی تحقیق برای فهمیدن، و در نتیجه درمان این بیماری ویرانگر هدایت نمود. او تلاش خود را با ذهنی باز و یک کاغذ سفید خالی از فرضیات خشک و تعلیمات تحمیلی توسط جریان رسمی " جامعه پزشکی  و علمی " شروع نمود.
چه تعداد دیگر از اینگونه کودکان معصوم باید با رنج و درد بمیرند تا مردم از نگاه کردن به دکتران به عنوان" خدایان دانای همه چیز " دست بردارند و میزان شگفت انگیز جهل موجود را درک نمایند؟!!.
سیمونچینی دریافت که همه سرطان ها به یک صورت عمل میکنند. اهمیت ندارد که در کدام قسمت بدن و یا چه فرمی به خود بگیرند. یک عامل مشترک وجود دارد. او همچنین دریافت که توده های سرطانی همیشه سفید هستند.
چه چیز دیگری سفیده؟ قارچ - کندیدا.
سیمونچینی متوجه شد که آنچه طبّ عمومی بعنوان رشد خارج از حد سلولی – توسعه تومورهای سرطانی – بدان معتقد است،  در واقع سلول هایی است که سیستم دفاعی بدن برای دفاع  از حمله کندیدا تولید میکند. او میگوید که مراحل به اینصورت دنبال میشود:
"بطور معمول کندیدا توسط سیستم دفاعی بدن تحت کنترل نگه داشته میشود، امّا هنگامی که سیستم دفاعی بدن تحلیل رود و تضعیف شود، کندیدا میتواند توسعه یابد و یک " کلنی " بسازد.
کندیدا سپس به یکی از اعضای درونی بدن نفوذ میکند و در اینصورت سیستم دفاعی میبایست به این تهدید به روش دیگری جواب دهد.
این " روش "، ساختن یک دیواره دفاعی با سلول های خودش میباشد و این گسترش یافتگی سلولهاست که ما آن را سرطان مینامیم. آنچه که اجازه میدهد سرطان بروز نماید، یک سیستم دفاعی تضعیف شده است. وقتی که سیستم دفاعی مؤثر عمل کند، مشکل را قبل از اینکه از کنترل خارج شود مهار میکند، و کندیدا را تحت کنترل نگه میدارد ".
 امّا درست هنگامی که تعداد سرطانی ها در سراسر جهان هر چه بیشتر افزایش پیدا میکرد چه اتفاقی در حال رخ دادن بود؟ یک جنگ تمام عیار و حساب شده بر علیه سیستم دفاعی بدن انسان ها که در هر دهه موذیانه تشدید شده است.
سیستم دفاعی توسط افزودنیهای خطرناک به نوشیدنی و غذا، کشاورزی شیمیایی، واکسیناسیون، تکنولوژی الکترومغتاطیسی و مایکرویوی، داروهای کمپانی های داروسازی و استرس موجود در " زندگی مدرن " تضعیف میشود.
کودکان امروز چه دفاعی خواهند داشت وقتی 25 واکسن تا قبل از دو سالگی به آنها تحمیل میشود، درست موقعی که این سیستم در حال شکل گرفتن است؟
این روشی ست که خانواده های اشراف ایلومیناتی برای کنترل انبوه جمعیت در نظر گرفته اند. با برچیدن دفاع طبیعی بدن در مقابل بیماری ها.
حال شک واقعی در اینست که، چه چیز سیستم دفاعی را از همه سریعتر نابود میکند؟
شیمی درمانی
پرتودرمانی را هم به آن اضافه نمائید. شیمی درمانی برای کشتن سلول طراحی شده است. به همین سادگی.
" آخرین درجه " مراقبت های سرطانی امروزه مسموم نمودن بیمار و امید داشتن به اینست که سلول های سرطانی را زودتر بکشند بعد از اینکه به اندازه کافی سلول های سالم را نابود کردند.
این سّم شیمی درمانی سلول های سیستم دفاعی را میکشند و آنها را تکه پاره میکنند. و کندیدا هنوز در آنجاست.
این سیستم دفاعی ویران شده بدن نمی تواند بطور مؤثر به کندیدا پاسخ دهد، و کندیدا به قسمت های دیگر بدن سرایت میکند تا پروسه دیگری را آغاز نماید. حتّی کسانی که به نظر میرسند که علاج یافته اند پس از عمل جراحی یا شیمی درمانی و همه گونه چک - آپ پاک و عاری شدن از تومورها راهم دریافت نموده اند، فقط ساعتی در حال تیک تاک کردن هستند.
سیستم دفاعی بدن آنها ویران شده است و فقط یک مدت زمان میبرد تا کندیدا باعث عودت دوباره شود. بطور خلاصه:
شیمی درمانی مردمی را میکشد که تصور میرود در حال درمان آنهاست.
البته، بجز گرفتن زندگی کار دیگری نمی تواند انجام دهد. یک نوع سّم است که نابود کننده سیستمی ست که ما برای سلامتی و قوی بودن به آن نیاز داریم.
وقتی دکتر سیمونچینی دریافت که سرطان یک عفونت یا هجوم  قارچی ست، بدنبال تحقیق در مورد چیزی رفت که قارچ را بکشد و در نتیجه سرطان را از بین ببرد. او متوجه شد که داروهای ضد قارچ کارگر نمی باشند، زیرا قارچ ها به سرعت تغییر رفتار میدهند و حتّی از دارویی که برای کشتن آنها تجویز شده تغذیه میکنند.
در عوض، سیمونچینی یک چیزی پیدا کرد بسیار بسیار ساده تر: سدیم بی کربنات. آری، ماده اصلی مورد استفاده در نان پزی.
او از همین استفاده کرد چون یک نابود کننده قوی قارچ ها میباشد و بر خلاف داروها، کندیدا نمیتواند خود را با آن " تطبیق " دهد. سدیم بی کربنات از راه دهان و توسط آندوسکوپی اعمال میگردد،(یک لوله دراز که دکترها برای دیدن داخل بدن و بدون عمل جراحی از آن استفاده میکنند). این روش اجازه میدهد که سدیم بی کربنات مستقیم بر روی سرطان – قارچ قرار داده شود.
مصریان قدیم خواص درمانی مواد ضد قارچ را می شناختند و کتابهای هندی تا هزار سال قبل توصیه نمودند که " مواد قلیایی دارای قدرت قوی " در مبارزه با سرطان هستند.
در 1983، دکتر سیمونچینی یک مرد ایتالیایی را معالجه نمود، جنارو سانگرمانو، کسی که با داشتن سرطان  ریه فقط چند ماه مهلت زندگی کردن برای او تعیین کرده بودند. چند ماه بعد او نمرد، او سالم به زندگی بازگشتو سرطان از بین رفته بود.موفقیت های بیشتری ادامه یافت و سیمونچینی یافته های خود را به سازمان بهداشت ایتالیا معرفی نمود به امید اینکه آنها در یک آزمایشات علمی تحقیقی نشان دهند که این کار میکند، امّا او درحال یادگیری مقیاس واقعی حقه بازی و فریبکاری در نظام  پزشکی بود.
مقامات نه تنها مدارک و مستندات او را نادیده گرفتند، بلکه او را از تجویز درمان هایی که مورد تائید سازمان پزشکی نیست محروم نمودند.
او توسط رسانه ها زیر یک رشته حملات شریر و تمسخر کننده قرار گرفت. سپس سه سال بخاطر ایجاد مرگ اشتباهی " بیمارانی که تحت مراقبت او قرار گرفته بودند زندانی شد. دستور به هر گوشه ای رسیده بود: سیمونچینی را هدف قرار دهید.
مقامات نظام پزشکی گفتند که ادعای او در مورد بی کربنات سدیم " دیوانگی " و " خطرناک " است ( البته فقط برای منافع کمپانی ها ی داروسازی خطرناک است ). یکی از " رهبران دکترها " حتّی سدیم بی کربنات را یک " ماده مخدر " نامید!
در تمام این مدت میلیون ها نفر از سرطان در حال مردن بودند که میتوانستند بطور مؤثر درمان شوند. این انسان نماها هیچ اهمیتی نمی دهند.
دکتر تولیو سیمونچینی خوشبختانه، آدم ترسوئی نیست و او در اینترنت و گفتگوهای مردمی به انتشار کار خود ادامه داد. او موفقیت های قابل توجهی در کاهش و حذف کاملاً واقعی حتّی بعضی از سرطان ها که در مراحل پیشرفته و نهایی قرار داشته اند، با استفاده از بی کربنات سدیم کسب نموده است. در بعضی موارد این ممکن است ماه ها طول بکشد، امّا در بعضی دیگر، مانند سرطان سینه که تومور به آسانی در دسترس میباشد، در چند روز محو میشود.
مردم همچنین تحت راهنمائیهای دکتر سیمونچینی در حال معالجه کردن خود هستند. در آخر این مقاله لینک هایی وجود دارد که صحبت ها و تجربیات افرادی را که از این طریق معالجه و درمان شده اند را میتوانید مشاهده نمائید.
یافته های دو محقق و دانشمند انگلیسی نیز ثابت نموده که سرطان قارچ میباشد.پروفسور گری پوتر از گروه کشف داروی سرطان و پروفسور دن بورک. مجموع یافته های این دو برملا نموده که:
سلول های سرطانی دارای نوعی " نشان شیمیایی " منحصر بفرد هستند که سلول های عادی فاقد آن هستند. یک نوع آنزیم که "سیپ وان بی وان" تلفظ میشود.
سیپ وان بی وان  ساختمان شیمیایی چیزی را تغییر میدهد که سالوسترول نامیده میشود که بطور طبیعی در بسیاری از میوه ها و سبزیجات پیدا میشوند.  این تغییر شیمیایی سالوسترول را به یک عامل کشنده سلول های سرطانی تبدیل میکند، امّا هیچ صدمه ای به سلول های سالم وارد نمیکند
امّا نکته ای که نشان میدهد سرطان یک قارچ است در اینجاست: سالوسترول سیستم دفاع طبیعی در میوه ها و سبزیجات علیه حملات قارچی ست و بهمین جهت شما آنها را فقط در گونه هایی که در معرض آسیب های قارچی قرار میگیرند مشاهده میکنید، مانند توت فرنگی، ذغال اخته، تمشک، انگور، کران بری، سیب، گلابی، سبزیجات سبز ( به خصوص گل کلم و خانواده کلم )، کنگر فرنگی، فلفل قرمز و زرد، اووکادو، مارچوبه و بادمجان.
از طرف دیگر، کمپانی های داروسازی و بیوتکنولوژی از این امر بخوبی آگاهند و آنها برای تحلیل بردن این دفاع طبیعی در مقابل حملات قارچی عملیات عظیمی را براه انداختند که به دو صورت عمل میکند:
1- پاشیدن مواد شیمیایی ضد قارچ که در کشاورزی مدرن مورد استفاده قرار میگیرند قارچ ها را بطور مصنوعی می کشند، این بدین معنی ست که گیاهان احتیاجی به فعال کردن سیستم دفاعی خود – سالوسترول - ندارند و امروزه شما فقط آنها را در گیاهانی که به روش سنتی کشت شده اند پیدا میکنید.
2- این ضد قارچ های شیمیایی که بطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند یک متوقف کننده بسیار قوی  سیپ وان بی وان  میباشد و اگر شما غذاهایی راکه بصورت شیمیایی تهیه شده اند بخورید، اهمیتی نخواهد داشت که چقدر سالوسترول مصرف کرده باشید زیرا آنها بعنوان یک عامل نابود کننده سرطان فعال نخواهند شد. یعنی قادر به عملی که برای آن طراحی و خلق شده اند نخواهند بود.
این عمل اتفاقی نیست ویک طراحی حساب شده است. همانطور که حمله های مقامات برای نابود کردن تولیو سیمونچینی حساب شده است. اشراف میخواهند مردم از سرطان بمیرند، نه اینکه معالجه شوند. آنها از نظر روانی و احساسی تا آنجا که قادر به تصور کردنش هستید بیمارند و انسان ها را بصورت گاوان و گوسفندان نگاه میکنند.
برایشان مهم نیست که فریبکاری و سرکوب آنها چه مقدار زجر، رنج و مرگ را باعث میشود – از چشم انداز جنون آمیز آنها هر چه بیشتر بهتر. و این همان چیزی است که این مردم هستند... مجنون.
امّا سیمونچینی از سر خم کردن امتناع میکند و مبارزه خود را برای چیزی که او آنرا یک معالجه مؤثر برای سرطان میبیند ادامه میدهد. در حالیکه در دنیا تعداد مرگ و میر بخاطر سرطان مداوماً در حال افزایش است آنهم برای معالجاتی که کارگر نیستند و بر اساس فرضیاتی که هیچگونه واقعیتی ندارند اعمال میشوند.
این در واقع یک جامعه دیوانه است، هر چند، از چشم انداز خانواده های اشراف، همینطور هم باید باشد. خدا را شکر برای شهامت و متعهد بودن انسان هایی مانند تولیو سیمونچینی. ما نیاز به تعداد بیشتری انسان های امثال او داریم.
چه تقابل شخصیتی قویی بین او و کسانی که در خدمت تشکیلات پزشکی هستند وجود دارد؟ وقتی سیمونچینی چند هفته قبل در کلینیک شن سخنرانی کرد قبل از ورود او بعضی دکترهای محلی نظریات او را رد کردند و به تمسخّر گرفتند.
آنها به سخنرانی او دعوت شده بودند، که میتوانست برای بیماران آنها فواید بالقوه عظیمی در بر داشته باشد. صندلی هایی برای آنها رزرو شده بود تا صحبت های سیمونچینی را از نزدیک بشنوند و شانسی به آنها داده شد تا سؤالات خود را مطرح نمایند.
چه اتفاقی افتاد؟

آنها هرگز نیامدند.

---------------------------------------------------
لینک مقاله اصلی:

http://www.davidicke.com/articles/medicalhealth-mainmenu-37/29121
در لینک زیر میتوانید مدارک و شهادت دادن بیمارانی که توسط سیمونچینی درمان شدند را ملاحظه نمائید.
http://www.curenaturalicancro.org/testimonianze.htm
در این ویدئوی خارق العاده سرطان و نابود شدن آن را مستقیم ببینید.
http://video.google.it/videoplay?docid=-598800713255508140&hl=it#

اف دی ای سازمانی که مسئول حفاظت از مردم آمریکاست و با پول مالیات دهندگان اداره میشود، همیشه در جهت منافع کمپانی های غول پیکر داروسازی برای از بین بردن کمپانی ها وتجار کوچک که داروهای غیر شیمیایی و طبیعی تولید میکنند تلاش مینماید و سعی بسیار در سانسور حقیقت دارد.

کندیدا را خودتان در بدن خود و بسیار ساده آزمایش کنید:
صبح بلافاصله پس از بیدار شدن در یک لیوان نیمه پر آب تف نمائید. سعی نکنید با دست و یا وسیله ای بزاق را از درون دهانتان بیرون بکشید، فقط تف کنید، هر قدر کم باشد مهم نیست. بعد از یک ربع یا نیم ساعت محتویات لیوان را به آرامی هم بزنید، سپس آنرا در مقابل نور بگیرید.اگر تف در بالای آب قرار گرفت و یا حل شد شما سالم هستید، امّا اگر لیوان را مکدر و غیر شفاف نمود بدن شما دارای بالانس یا تعادل کندیدا نیست. بهترین و مؤثرترین کار، تغییر شیوه غذا خوردن، روی آوردن به نوشیدن آب میوه و سبزیجات و دوری کردن از هر گونه خوردنی های بسته بندی شده، کنسرو شده و مخصوصاٌ فراورده های چینی ست.


۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

Magic of English

Professor Ernest Brennecke of Columbia is credited with inventing a
sentence that can be made to have eight different meanings by placing
ONE WORD in all possible positions in the sentence: "I hit him in the
eye yesterday."
 
The Query: What is this word?
 
The Answer: The word is "ONLY".

The Message:

1.       ONLY I hit him in the eye yesterday. (No one else did.)
2.       I ONLY hit him in the eye yesterday. (Did not slap him.)
3.       I hit ONLY him in the eye yesterday. (I did not hit others.)
4.       I hit him ONLY in the eye yesterday. (I did not hit outside the eye.)
5.       I hit him in ONLY the eye yesterday. (Not other organs.)
6.       I hit him in the ONLY eye yesterday. (He doesn't have another eye.)
7.       I hit him in the eye ONLY yesterday. (Not today.)
8.       I hit him in the eye yesterday ONLY. (Did not wait for today.)


۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

ایرلاین ها و هواپیماهای خطرناک ایران را بشناسید


عصرایران بررسی می کند
در این بین وی تاکید ویژه ای داشت که برای هشدار دادن به این خطر بیشتر از این جهت بنویسم و به مردم این هشدار را بدهیم که سوار بر هر هواپیمایی نشوند چرا که بسیاری از هواپیما ها با عمر بالای خود ایمنی ذاتی خود را از دست داده اند.


همین ماه پیش با یکی از کارشناسان  هوایی گفت و گویی خودمانی در خصوص وضعیت هوانوردی درایران داشتم و طی این گفت و گوی مفصل که با مرور کم و کیف ناوگان هوایی ایران همراه بود وی به من هشدار می داد که شروع سقوط هواپیماهای بوئینگ در ایران نزدیک است و در این بین وی تاکید ویژه ای داشت که برای هشدار دادن به این خطر بیشتر از این جهت  بنویسم و به مردم این هشدار را بدهیم که سوار بر هر هواپیمایی نشوند چرا که بسیاری از هواپیما ها با عمر بالای خود ایمنی ذاتی خود را از دست داده اند.

آن روز به این کارشناس محترم گفتم که دلایل ایشان مستند است و بسیاری از گفته ها و هشدارهایش را قبول دارم اما متاسفانه مسئولان مربوطه گوش شنوای لازم را ندارند و در صورت نوشتن چنین مطلبی به هزار گناه ناکرده متهم خواهیم شد که از جایی و کسی خط و ربط می گیریم!

هنوز که هنوز است فراموش نکرده ام که چند سال قبل به دلیل نوشتن چند خط گزارش در خصوص تاخیر پروازهای هواپیمایی هما که اظهر من الشمس بوده و هست، از سوی مدیر روابط عمومی فعلی این شرکت متهم به توهین به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران شدم و درخواست اخراجم را با امضای ایشان روی میز مدیر رسانه ام دیدم!

3 سال پیش برای نوشتن یک گزارش عینی که از حقایق ایران ایر بود، سیل نامهربانی های مدیران ایران ایر را در قالب جوابیه ای سراسر توهین دیدم و تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که قضاوت را به خداوندی  بسپارم که به قلم قسم می خورد.

به هر سو، این داستان را برای کارشناس محترم تشریح کردم که تحمل نقد پذیری و گوش شنوا وجود ندارد و گفتن از چیزی که اثباتش عینی نیست حاصلی جز بهانه سازی های کسانی که سراسر مشکل اند چیزی نیست و نمیتوان بر مخفی کاری های ایشان دلیل عینی آورد.

زیرا تا سخن از ایمن نبودن پروازها به میان می آوری و در عین حال از سوانح پر تعداد در هوانوردی ایران یاد می کنی، سریع می گویند هواپیما بدون ایمنی امکان پرواز ندارد!

می گویند تا 100درصد ایمنی فراهم نباشد پروازی پرواز نخواهد کرد و هزاران توجیه، امثالهم.

اما نمی دانم چرا کسی پاسخ نمی دهد که چرا این حجم از سوانح هوایی در ایران به ثبت رسیده و در شرایطی که تحریم بخش هوایی ادامه دارد هیچ مرجع بالا دستی برای حمایت از حق ایران که در پیمان شیکاگو بر آن صحه گذارده شده بر نمی آید.

آیا این ضعف ما نیست که نمی توانیم از پیمانی دفاع کنیم که می گوید هیچ کشوری حق تحریم بخش هوایی مسافری را ندارد؟آیا ضعف ما بهانه ای برای ادامه سوانح هوایی است که جان مردم را میگیرد و خانواده های ایرانی را داغدار می کند؟

727 هایی که محکوم به سقوط هستند
فارغ از این بحث ها، این کارشناس بخش هوانوردی درست یک ماه پیش و قبل از سانحه بوئینگ ارومیه، می گفت هواپیماهای 727 هما و ام دی های تازه وارد به بخش هوایی ایران  بزودی دچار سوانح سریالی خواهند شد.
با تاسف کامل باید گفت که پیش بینی اول وی صحت یافته و باید دلیل  مدعایش را که همان فرسودگی این هواپیما هاست را بیشتر مد نطر قرار دهیم.


وی در خصوص هواپیماهای بوئینگ ام دی که عمدتا اجاره از شرکت هایی هستند   که ساعت پروازی هواپیما ها رو تا سر حد ممکن پر کرده اند هم معتقد است: جایگزین کردن توپولوف ها با هواپیماهای فرسوده تر از نوع  بویینگ ام دی یک خطای بزرگ استراتژیک است که به دلیل موضوعات روانی پس از سوانح سال 88 اتفاق افتاده است.
تاکید ویژه این کارشناس خبره هوایی که نمی خواست نامی از ایشون برده بشه بر هواپیمایی هما هم بود که با هواپیماهای فرسوده 727 سردمدار استفاده از هواپیماهای تاریخی است.
اما دریغ و افسوس که اگر این مطلب پیش از این سانحه نوشته می شد به سیاق گذشته تنها جوابیه هایی مظلوم نمایانه ارائه می شد که خبرنگار مربوطه فلان است و مدیران ارشد هما در اوج اقتدار و صلابت زیر تیغ جفا!
اما امروز روز سیاهی است و همراه با این گلایه ها باز هشدار هایی در نهان این گزارش سر می دهیم که مدیران دلسوز؛اگر قلبتان برای مردم می تپد  ، به فکر هواپیماهایی باشید که 3 فروند دیگر آن نیز با شکل و سیاق هواپیمای سقوط کرده در هما حضور دارند.
هم اکنون 3 فروند بوئینگ  سال 1976 و 1975 در هما هستند که یک فروندش فعال و دیگری نیز برای چندمین بار اورهال (تعمیر اساسی) شده است .با آنها چه میکنید؟آیا قرار است چندی دیگر هم خبری مشابه بشنویم تا باور کنید ما هم دلسوز مردم و برند پر افتخار هما (در گذشته) هستیم؟
چرا برای مردم نمی گویید که همین بوئینگ 727 که  73 خانواده ایرانی را روز شنبه در ارومیه داغدار کرد،حدود  4 هته پیش برای ششمین بار اورهال شده بود اما با وجود رفت و آمدهای مکررش برای تعمیر از رده خارج نشد تا سقوط کند.
چرا به اشتباهتان اقرار نمی کنید و نمی گویید ، این هواپیما و هواپیماهای مشابه این تابوت مرگ، با همان استدلال پر نکته تان  به پرواز می رفت. آیا هنوز هم می خواهید بگویید: هواپیما بعد از تعمیر اساسی مانند هواپیمای نو می شود و ایمنی لازم را داراست!
نمیدانم چرا مدیران محترم از این نمی گویید که در کجای دنیا بیش از 3 بار هواپیمایی را اورهال می کنند و با وجود کمبود قطعه و بازرسی موردی نام اورهال بر این کار می نهند!
پیشتازی منفی ایران ایر با 6 سانحه و 495 کشته
مگر هواپیمایی ملی ایران یا همان  هما را با آن برند سابقا معتبر ساده هما شده بود که اینگونه ساده از هستی ساقطش می کنید و کاری می کنید که برایش فکاهی های پیامکی بسازند. شاید فراموش کرده اید که عنوان شرکت نخست در انجام دور ترین پرواز بدون توقف  متعلق به هماست.شاید هم نمیدانید در سال‌های پایانی دهه هفتاد میلادی، این شرکتی که شما از آن خوب دفاع نمی کنید، به عنوان رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان شناخته می‌شد.
پس برایتان تاریخ بگویم که هما  یکی از ایمن‌ترین، مدرن‌ترین، و پردرآمدترین شرکت‌های هواپیمایی در این سالها به شمار می‌رفت و این شرکت در سال ۱۹۷۶ پس از شرکت استرالیایی کوانتاس ایمن‌ترین شرکت هوایی جهان لقب گرفت و جالب است بدانید که تا پیش از انقلاب اسلامی تنها حادثه هما مربوط به سقوط یک فروند داگلاس دی سی ۳ این شرکت در سال۱۹۵۲ بود که تاثیری در اعتبار آن نداشت .


شاید هم اینجا بخواهید بگویید که  این شرکت پس از انقلاب شکوهمند اسلامی  ایران ، روند دیگری را پیموده و باز هم نسخه تحریم را بیرون بکشید و بگویید مشکل داشته ایم!
چرا از سه دهه  ای نمی گویید که به تنهایی 6 سانحه داده اید  و در 4 سانحه جان 495 انسان را از دست دادید .
فراموش نکرده ایم  که 290 کشته از این لیست سیاه ، مربوط به حادثه حمله بیرحمانه نظامی آمریکا به ایرباس  این ایرلاین درخلیج فارس بوده است اما  3 سانحه دیگر که با 205 کشته و توسط 3 فروند هواپیمای بوئینگ 727 مدلهای 1974 تا 1976 این شرکت رخ داده است را با چه بهانه ای رفع رجوع میکنید؟
چرا نمی گویید در این سالها شرکت های دیگری هم بوده اند که با اقتدار کار کرده اند و هواپیما به ایران آورده اند و جان مسافرانشان را هم حفظ کرده اند!چرا از ضعف های اداری خود نمیگویید که با انبوهی از پرسنل کارایی لازم را ندارید.درد آور است که  از نزول عملکرد برندی ملی می گوییم اما شنیده نمی شویم.
به هر سو این نقد را گفتیم اما باز هم حسن توان مهندسان و تکنسین های ایرانی را باید به خاطر بیاوریم که با وجود مشکلات بشیارشان توانستند هما  را در 2 سانحه هم  بدون کشته مسافری پیش ببرند  که هواپیماهای فوکر 100  وایرباس 300 در آن ها نقش بازی می کرده اند؛
 اما فراموش نکنیم که در حادثه برخورد هواپیمای سی 130 به ایرباس 300 در فرودگاه مهر آباد 4 نفر از پرسنل فنی این شرکت در سانحه فوت شده ند  اما در آمار کشته ها نیستند؛ بی انصافی نشود چرا که سوانح ایرباس در این شرکت از شمول اختیار این ایرلاین قدیمی خارج بوده  و عوامل خارج از شرکت  مقصر بوده اند.

4 سانحه ایران ایرتور و 281 کشته
اما نکته عجیب در خصوص سوانح هما در این سالها، ایجاد شرکت ایران ایرتور در سال ۱۹۹۲ است که به عنوان  زیر مجموعه ای  است که در هنگام سوانح این شرکت، جدا فرض می شود و در هنگام ارائه آمار های ناوگان ورشد پروازها جزئی از این شرکت.


ایرتور که  با استفاده از چند فروند هواپیمای توپولف ۱۵۴ اجاره ای  از جمهوری‌های تازه استقلال یافته شوروی راه اندازی شد به طور کامل از شبکه فروش و خدمات فرودگاهی هما استفاده می‌کند اما با همین عمر کم خود 3 سانحه منجر به مرگ با هواپیماهای توپولوف 154 داشته که آمار 281 کشته را ثبت نموده است.در کنار این آمار هم ایرتور یک سانحه دیگر با توپولوف داشته است که خوشبختانه بدون کشته بوده است.

153 کشته کاسپین  و رتبه چهارمی آسمان
بعد از دو شرکت ایران ایر و ایران ایرتور که از یک خانواده نیز محسوب می شوند هواپیمایی کاسپین با یک پرواز مرگ که در نزدیکی های قزوین هواپیما منفجر شد با 153 کشته در رتبه سوم ایرلاین های پر خطر ایران قرار دارد و بعد از این شرکت هواپیمایی آسمان با 136 کشته در دو سانحه قرار دارد.
هواپیمایی کاسپین با هواپیمای توپولوف 154 و آسمان با دو هواپیمای فوکر 28 و بویئنگ 737 در این سوانح پرواز داشته اند تا باز هم ردی از بویینگ و فوکر دیده شود .

43 کشته کیش ایر و رتبه 5 ایرلاین های خطرناک
پس از این 4 شرکت که ذکر آن ها رفت شرکت کیش ایر با سقوط هواپیمایی فوکر 50 که 43 کشته داشته است رتبه پنجم خطرناک ترین ایرالاین های ایران و پس از آن هواپیمایی منحل شده فراز قشم با 30 کشته توسط هواپیمای یاک 40 قرا دارند.
در رتبه های بعدی هم شرکت هواپیمایی آریا با 16 کشته توسط هواپیمای ایلوشن 62 شرکت هسا با 5 کشته در هواپیمایی ایران 140 و ساها با 3 کشته در بوئینگ 707 قرار دارند.
اما در این بخش ذکر یک نکته نیز ضروری است که هواپیمای ایران 140 هنوز به خطوط هوای ایران وارد نشده و شرکت سازنده ایرانی آن یعنی هسا اولین نمونه را که برای تحویل به ایران ایر تور دز نظر داشت با سانحه مرگ 5 نفر روبرو دید!

سوانحی که به خیر گذشت
آنچه در بالا ذکر آن رفت سوانحی بود که در آن کشته داشته ایم اما بوده اند ایرلاین هایی نیز که سانحه داده اند اما به لطف تبحر تیم پروازی  تنها مجروح داده اند و به خیر گذشته است!
در این لیست هم هواپیمایی ایران ایر(هما )با توجه به تعداد بیشتر پرواز هایش با 4 سانحه توسط هواپیماهای فوکر 100 ،بوئینگ 747، ایرباس 300 رتبه اول و آسمان با دو سانحه توسط فوکر های 100 و فوکر 28 رتبه داران هستند .
بعد از این شرکت ها نیز ایران ایرتور  ،کیش ایر ،ماهان و تابان با یک سانحه توسط توپولوف های 154 روسی  و ایرباس 310 حضور دارند .

لیست سوانح هوايي ايران بعد از انقلاب(بخش مسافری)

محل و دلیل سانحه
نوع /سال ساخت
تعداد کشته شدگان
تاریخ سانحه
شرکت هواپیمایی
حوالی ارومیه
بویینگ 727
مرگ 73 نفر
دی 1389
هما (ایران ایر)
مشهد/نقص فنی
توپولف تی یو-۱۵۴
بدون کشته
بهمن ۱۳۸۸
تابان
حوالی قزوین
توپولف تی یو-۱۵۴
مرگ 153 مسافر پرواز
تیر 1388
کاسپین
نقص فنی/مشهد

ایلوشن62

مرگ 16 مسافر

مرداد1388

آریا

نقص فنی/ اصفهان
فوکر ۱۰۰


بدون کشت

ه
مرداد1388
آسمان
مشهد -بیشکک
بوئينگ 737
مرگ70 نفراز 90 مسافر
شهريور 1387
آسمان(اجاره به آیتک ایر)
فرودگاه شاهين شهر اصفهان
ايران 140 (مقرر بود به ایران ایرتور تحویل شود)
مرگ تمامی 5 سرنشين
بهمن 1387
هسا
مهراباد/ انحراف ازباندبه دلیل یخ زدگی بال و موتور
فوکر 100
صد مسافر بدون کشته
دي 1386
ايران اير
فرودگاه مشهد
توپولوف -154
148 مسافر/28 کشته
شهريور 1385
ايران ايرتور
قبل رودخانه کن تهران/نقص فنی
بوئينگ  707مدل 1976
3کشته از 169مسافر
ارديبهشت 1384
هواپيمايي ساها
تهران/خطای خلبان
ایرباس 310
بدون کشته
1384
ماهان
پکن/نقص فنی
بوینگ 747
بدون کشته
1383
ایران ایر
شارجه/نقص فنی
فوکر-50مدل 1993
43 نفر از 46 مسافر کشته
بهمن 1382
کیش ایر
نزديکي ساري



هواپيماي ياک- 40مدل 1977
تمام 30 نفر از جمله وزير راه
ارديبهشت1382
شرکت فراز قشم
مشهد/فرود سخت
توپولوف-154مدل 1987
بدون کشته
1381
کیش ایر
خرم آباد برخورد کوه /خطای خلبان

توپولوف-154مدل 1991
تمام 119 نفر کشته
بهمن 1380
ايران ايرتور
اهواز/خطای خلبان در فرود سخت
فوکر28مدل 1981

بدون کشته
1378:
آسمان
تهران/برخورد با سی 130

مدل 1979- ايرباس A300

4کشته فنی (هواپیما خالی)
بهمن 1378
ايران اير
اصفهان/خطای خلبان
فوکر 100مدل 1990

بدون کشته
1377
ايران اير
رشت/خطای خلبان

بوئينگ 727مدل 1975

4 نفر کشته از 7
خرداد 1375:
ايران اير
خروج از باند/خطای خلبان
توپولوف-154مدل 1993
بدون کشته
1375:
ايران ايرتور
نزديک نطنز/نقص فنی
فوکر28مدل 1973
تمام 66 سرنشين آن کشته
مهر 1373
هواپيمايي آسمان
نزديکي کرمان

هواپيماي آنتونوف-124
همه 17 سرنشين آن کشته

آبان 1372
هواپیمای عبوری از اسمان ایران
برخوردبا  هواپيماي سوخو-24 سپاه
هواپيماي توپولوف-154مدل 1991
3 کشته نظامی +تمام131 مسافر
بهمن 1371
ايران ايرتور
نزديکي کرمانشاه
هواپيماي ايلوشين-76
4 سرنشين آن کشته
خرداد 1370

-----
حمله ناوجنگي آمريکا

A300 ايرباس
تمام 290 سرنشين
تير 1367
ايران اير
انهدام / مهرآباد
بوئینگ ۷۲۷
--
تير 1362
ايران اير
سقوط /مسیر مشهد
بوئينگ 727
128 نفرکشته
خرداد 1359
ايران اير

توضیح مهم:به دلیل اعلام های بعضا متفاوت که در مستندات موجود وجود داشته است،احتمال اندک نوسانی در برخی اعداد وجود دارد اما تلاش شده تا در نهایت دقت اعداد گردآوری شود.

کدام هواپیما ها پرخطرترند
برای شناخت پرخطرترین هواپیما در ایران باید بدانیم که شركت های سازنده معتبر هواپيما  بويينگ آمریکا و ايرباس فرانسه هستند که هر دو نیز ایران را برای فروش مستقیم هواپیما ی نو تحریم کرده اند و در این بین ایران تنها به هواپیماهای کارکرده ای چون  فوكر که از سال 1997 میلادی تولید نمی شود دسترسی داشته اما اجاره  توپولف و آنتونوف های از رده خارج داستانی بوده است دائمی.
در ایران غير از ايرباس كه مورد هدف  ناو آمريكايي وينسنس قرار گرفته این هواپیما سانحه عادي نداشته و به صورت حتم موفق ترین برند هواپیما در ایران بوده است .اما  محصولات بقيه كمپاني هاي هواپيماسازي جهان حتی همچون بوئینگ هم که ساخت امریکا است دچار مشکاتی بوده است و تعدادي از هموطنان ما را به كام مرگ فرستاده است.
در جدول ذیل لیست سیاه هواپیما ها را بر اساس تعداد سوانحی که کشته داشته و یا نداشته می بینید تا بدانید چرا ایرباس را برای ایران نسخه ای برتر می دانیم و هیچ جایگاهی برای توپولوف متصور نیستیم و برای هواپیماهای شرقی و مشارکتی چون ایران 140 هم نمی توانیم فرصتی قائل شویم.

 جدول پرخطرترین هواپیما ها در ایران


نوع هواپیما( سازنده)



تعداد کشته و تعداد سانحه

تعداد سانحه بدون کشته

سانحه در شرکت هواپیمایی
توپولوف 154(روسیه)
434کشته در4 سانحه
3 سانحه
ایران ایرتور(4نوبت)کیش ایر،تابان،کاسپین
بوئینگ 727(آمریکا)
205 کشته در 3 سانحه
یک سانحه برخورد در حال پارک
ایران ایر(هما)
فوکر 100(هلند)
--------
3سانحه
آسمان،هما(2 نوبت)
ایرباس 300(فرانسه)
2سانحه( 294 کشته در حمله نظامی و 4 کشته دربرخورد به هواپیمای پارک شده )